از خدا چیزی جز خدا نباید خواست





تنهای تنها...
















از خدا چیزی جز خدا نباید خواست

روز قسمت بود.خدا هستی را قسمت میکرد.خدا گفت:چیزی از من بخواهید هرچه باشد شما را خواهم داد!سهمتان را از هستی طلب کنید.زیرا خداوند بخشنده است.

هرکه آمد چیزی خواست.یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن.یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز.یکی دریا را انتخاب کرد و دیگری آسمان را.در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت:خدایا من چیز زیادی از این هستی نمیخواهم.نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ نه بال و پایی و نه آسمان و دریا...

تنها کمی از خودت...تنها کمی از خودت به من بده.

و خدا کمی نور به او داد.نام او کرم شب تاب شد.خدا گفت:آن که نوری با خود دارد بزرگ است.حتی اگر به قدر ذره ای باشد.تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگ کوچکی پنهان میشوی.

خدا رو به  دیگران گفت:))کاش میدانستید که این کرم کوچک بهترین را خواست زیرا که از خدا چیزی جز خدا نباید خواست))   

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط الهام قاسمی در 14 / 9 / 1389برچسب:,

و ساعت 1:44 PM

درباره ی ما

الهام هستم 19ساله .متولد07/06/71 از اصفهان(شهرستان فلاورجان). دیپلم علوم انسانی آدم باحال و خنده رویی هستم. عاشق خدا خانوادم و زبان انگلیسی هستم. توی رفاقت کم نمیذارم و با معرفتم ....

الهام قاسمی

»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 3954
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 53
تعداد آنلاین : 1



face="Tahoma" color="#99CCFF" style="font-size: 8pt; text-decoration:none">آمار سایت

src="http://salamirani.com/weblog/fallb.js">

<-PollName->

<-PollItems->

>src="http://LoxBlog.Com/fs/fallw.js">